راهنمای امنیتی [علوم نظامی] کتابچۀ راهنمـا یا مجموعهای از کتابچههای مستقل راهنما شامل سیاستها و روالها و دستورالعملها و دیگر راهنماییهای مربوط به برنامه&z ...
واژههای مصوب فرهنگستان
امضا (به ویژه امضای پادشاه روی سند رسمی)، امضای دستی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[کامپیوتر] کتاب راهنمای سیستم .
[کامپیوتر] معامله .
[حسابداری] راهنمای استفاده کننده [برق و الکترونیک] کتاب راهنمای کاربران [ریاضیات] راهنمای استفاده کننده، راهنمای مصرف کننده
فصل، کتاب، دفتر، سفر، فصل یاقسمتی از کتاب، رزرو کردن، در کتاب یادفتر ثبت کردن، توقیف کردن سایر معانی: (در کتاب های بزرگ) بخشی که خود چند فصل دارد، دستک، دفتر روزانه، موضوع یا مطلب به خصوصی، ...
کتاب راهنما، کتاب راهنمای مسافران سایر معانی: کتاب راهنمای جهانگردان (توریست ها)، کتاب راهنما، راهنمای مسافران [کوه نوردی] کتاب راهنما
رساله، کتاب راهنما، کتاب دستی سایر معانی: راهنمانامه، (کتاب مراجعه که اصول چیزی را معمولا به ترتیب الفبا شرح می دهد) دست نامه، کتاب دم دستی، کتاب مبانی، پایه نامه، دستینه (guidebook هم می گو ...
علامت دستی [حملونقل ریلی] علامتی که در هنگام حرکات تنظیم قطار (shunting movements) یا مواقع خاص دیگر برای واپایش حرکت قطار بهصورت دستی به راهبر داده میشود ...
ردیف مضراب، صفحه کلید، ردیف حروف، دخول صفحه کلیدی سایر معانی: (پیانو) ردیف کلیدها، (ماشین تحریر و کامپیوتر و غیره) ردیف حروف، ردیف شستی ها، بژنگان، (چاپ و غیره) با ردیف حروف (یا صفحه کلید و ...
جعبهدنده نیمهخودکار [قطعات و اجزای خودرو] جعبهدندهای که در آن با اقدام راننده به تعویض دنده، کلاچگیری بهصورت خودکار انجام میگیرد ...
آییننامهای حاوی اطلاعاتی دربارۀ آموزش و هدایت و طرحریزی و اجرای عملیات نظامی و همچنین ارائۀ مطالبی دربارۀ آموزه و راهکنش و روشها و فنون نظامی [علوم نظامی] ...