[مهندسی گاز] محرک دستی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
الفبای دستی [شنواییشناسی] مجموعهای از نشانههای دستی منطبق با حروف الفبا که در هجی انگشتی برای برقراری ارتباط با ناشنوایان به کار میرود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
کنترل دستی [برق و الکترونیک] کنترل دستی
[عمران و معماری] شمارش دستی
[عمران و معماری] دستگاه شمارش دستی - شمارشگر دستی
[نساجی] نخ کش با دست - طراحی با دست - بوسیله دست
ورودی دستی [کامپیوتر] ورودی دستی
امضای دستی
[ریاضیات] راهنمای انجام کار
[عمران و معماری] تخماق دستی
[برق و الکترونیک] راه اندازی دستی
[برق و الکترونیک] کلید دستی