نوکر سایر معانی: (مرد) پیشخدمت (man servant هم می نویسند)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناظر، ساقی، ابدارباشی، پیشخدمت سفره سایر معانی: آبدارباشی، (در منزل پولداران) سرپیشخدمت (متصدی شراب خانه و چیدن میز و غیره)