عجب ! (حرف ندا حاکی از تعجب)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زن وشوهر
سرباز سایر معانی: سرباز (به ویژه سرباز سوار در قرون وسطی)
آشپز مرد، مرد آشپز
بازى با یک نفر کمتر از عده معمولى بعلت اخراج یک بازیگر( لاکراس) ورزش : بازى با یک نفر کمتر از عده معمولى بعلت اخراج یک بازیگر
ورزش : یارگیرى تک به تک
نفر در ساعت
انسان مخلوقی است خنده کن یامستعدخنده
[برق و الکترونیک] نویز مصنوعی
یارگیری [ورزش] راهبردی دفاعی که بر پایۀ آن به یکی از بازیکنان تکلیف میشود که برای بیاثر کردن بازیکن حریف در طول بازی شانهبهشانۀ او حرکت کند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[حقوق] شاهد حرفه ای، طرف صوری معامله یا قرارداد
آدم دنیا دیده، آدم پر تجربه و گسترده اندیش