بازاری بزرگ در فضای باز با مغازههایی که در یک ردیف قرار گرفتهاند و محل عبور عابران پیاده در جلوی آنها قرار دارد [عمومی]
واژههای مصوب فرهنگستان
← رِنای تداخلگر کوچک [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری]
رِناکی که در میانیاختۀ هوهستهایها دیده میشود||| اختـ . رِناکم scRNA [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری]
سر کوچکتر دستهپیستون که به انگشتی پیستون وصل میشود |||متـ . سر کوچک شاتون [قطعات و اجزای خودرو]
دارِ گردی که قطر یا محیط آن از حد مشخصی کمتر باشد، گاه برای این نوع چوب حداقل اندازهای نیز قائل میشوند [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] ...
هواگَردی با وزن بیشینۀ برخاست کمتر از 5670 کیلوگرم در امریکا یا بین 17 تا 40 تن در انگلستان [حملونقل هوایی]
واگن کوچکی ویژۀ حمل و جابهجایی ابزار و مصالح برای تعمیر و نگهداری خطوط [حملونقل ریلی]
هریک از پوشچنگارهای ریه بهجز پوشچنگار کوچکیاخته [علوم پایۀ پزشکی]
نوعی آبنبات نرم که از مخلوط ژلاتین و سفیدۀ تخممرغ و شکر یا شیرۀ نشاسته تهیه میشود و بافتی اسفنجی دارد [علوم و فنّاوری غذا]
خاصیت یک خوارزمی/ الگوریتم که بهموجب آن با داشتن متن رمزشدۀ c1، تولید یک متن رمزشدۀ دیگر مانند c2، با ارتباط معلوم بین متنهای اصلی متناظر آنها امکانپذیر باشد [ر ...