(ظرف شاخ مانند که در آن باروت می ریزند) باروت دان، دبه ی باروت، دبه باروت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مطبوعات، اوراق چاپی سایر معانی: مطبوعات، اوراق چاپی
مجلهای که یک سازمان برای کارکنان خود منتشر میکند و حاوی اخبار و گزارشهای مربوط به سازمان و حوزۀ فعالیت آن است [روابطعمومی و تبلیغات بازرگانی] ...
واژههای مصوب فرهنگستان
بخشی از دوربین هوایی که فیلم را نگه میدارد و سازوکاری برای حرکت روبهجلوی فیلم دارد [مهندسی نقشهبرداری]