[ریاضیات] چرخ دنده ی خوشه ای
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[کامپیوتر] شبکه خوشه ای .
صندوقهای پُستی مجتمع [مهندسی مخابرات - پست] مجموعهای از صندوقهای نامه برای ساکنان یک مجتمع مسکونی
واژههای مصوب فرهنگستان
[ریاضیات] نقطه ی انباشتگی، نقطه ی تجمع
[ریاضیات] تخلخل خوشه ای
آزمایۀ تصادفیشدۀ خوشهای [آمار] آزمایهای که در آن بهجای افراد یا واحدهای آماری، خوشههایی از افراد یا واحدهای آماری، بهطور تصادفی، به حالتهای مخ ...
نمونهبرداری خوشهای [باستانشناسی] روشی در نمونهبرداری برای شناسایی گروههای «همسرشت» و نسبتا همگنی که در جمعیتهای آماری نمایان است ...
نمودار میلهای خوشهای [آمار] نـوعـی نـمودار میلهای که در آن، میلههای متناظر دو یا چند نمودار مختلف، در کنار یکدیگر قرار داده میشوند ...
[نساجی] مات شده
خوشۀ ژنی [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] دستهای از ژنهای وابسته که در کنار هم قرار دارند
[آمار] تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی
خوشۀ نشانگرها [قطعات و اجزای خودرو] مجموعهای از نشانگرها که هریک در خانهای جداگانه در صفحۀ نشانگر قرار دارند