[نساجی] لیف مصنوعی لورکس MM ( رشته های فلزی پلیناپیوسته)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نساجی] شکست چسب یا چسبندگی [پلیمر] شکست چسب(چسبندگی)
تطمیع، فریب، اغوا سایر معانی: تطمیع، اغوا، فریب
[عمران و معماری] گسیختگی ترد - گسیختگی شکننده [زمین شناسی] گسیختگی ترد، گسیختگیشکننده
شیار استقرار پوکه روى گلوله علوم نظامى : شیار استقرار روکش گلوله ثاقب
[خاک شناسی] کاربومیل اوره
[زمین شناسی] ریزش قو سی دایره ای این نوع ریزش وقتی اتفاق می افتد که شیب درخاک یا سنگ سستی حفر شده باشد که خصوصیات مکانیکی ان ازمشخصات ساختاری تبعیت نمی کند.
[معدن] شکست دایره ای (مکانیک سنگ)
[عمران و معماری] سطح گسیختگی مرکب
[صنعت] مجموع خرابی های اجزاء
[بهداشت] نارسایی احتقانی قلب
[ریاضیات] میزان شکست ثابت