کنده، تکه بزرگ سایر معانی: کنده (چوب)، (عامیانه) ساده لوح، احمق، (در خطاب دوستانه) بی شعور!
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ابله، احمق، کله خر، خرشو سایر معانی: آدم کندذهن، تهی مغز، کالیوه، لاده، دیرآموز، کودن، کلیاوه، احمقانه رفتار کردن
ساده لوح، ساده دل، ابله، احمق سایر معانی: گولو، هالو، دخو، چلمن، خوش باور، پخمه، دبنگ