روزنه [علوم نظامی] منفذ یا شکافی باریک در دیوار سنگر که از آن تیراندازی میکنند
واژههای مصوب فرهنگستان
روزنه، مزغل، سوراخ جا، راه گریز، مفر، سوراخ سنگر، سوراخ دیدبانی، سوراخ دیدهبانی ایجاد کردن، مزغل ساختن سایر معانی: (در دیوار دژ و غیره) روزنه، شکاف (که از آن دیده بانی و تیراندازی می کنند)، ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راه خروج سایر معانی: (امریکا-عامیانه) غیرعادی، ناروال، عجیب و غریب، استثنایی
منفذ یا شکافی باریک در دیوار سنگر که از آن تیراندازی میکنند [علوم نظامی]