گوشه نشین، عابد، پرت، منزوی، تک، منفرد، مجرد، تنها سایر معانی: یکه و تنها، فقط، فرد، منحصر بفرد، یگانه، دور افتاده، خلوت، (گیاه شناسی) تک رست، (جانور شناسی) تک زی، غیر اجتماعی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنهایی، خلوت، انفراد، جای خلوت سایر معانی: انزوا، تک زیستی، گوشه نشینی
هیجان، گردباد، توفان، سیاه باد سایر معانی: (به ویژه در آمریکا و استرالیا) دیو باد، چرخ باد، توفان پیچنده، توف باد (twister هم می گویند)، طغیان، یکجور گردباد که در باختر، میوزد، گردباد، طغیان ...
سخن بی معنی، چرند گفتن سایر معانی: (حرف یا نگارش) پوچ، یاوه، چرند
(نام بازرگانی ماشین نسخه برداری)، زیراکس [سینما] زیراکس
احساس ناخوشایند عاطفی یا شناختی ناشی از بیکسی [روانشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان
1. مجموعهای از مولکولها و یاختهها و موجودات همسان که از نیای واحد سرچشمه گرفته باشند 2. زادگان یک فرد در نتیجۀ تکثیر رویشی یا بکرزایی 3. نسخهای از یک توالی دِنا، مانن ...
ویژگی آنچه تحت فرایند همسانهسازی قرار گرفته باشد |||متـ . همسانیده [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری]
سامانۀ پرفشاری که در نیمکرۀ شمالی دارای حرکت ساعتگَرد و در نیمکرۀ جنوبی دارای حرکت پادساعتگَرد است [علوم جَوّ]
← پرفشار بندالی [علوم جَوّ]
هر پرفشاری در تراز معینی از جوّ که از ویژگیهای آن سردتر بودن مرکز آن نسبت به محیط اطراف است|||متـ . واچرخند سرد cold anticyclone||| پرفشار سرد cold high||| پرفشار سردهسته cold-core h ...
← وافشار ثانوی [علوم جَوّ]