زوج تنها [شیمی] زوجالکترونی در یک مولکول که مشترک میان دو اتم نیست و در تشکیل پیوند بهطور مستقیم شرکت نمیکند
واژههای مصوب فرهنگستان
رجوع شود به: loner
دیکشنری انگلیسی به فارسی
احساس تنهایی [روانشناسی] احساس ناخوشایند عاطفی یا شناختی ناشی از بیکسی
اشخاص مجرد و خواهان مصاحب، تنها و جویای همدم
[زمین شناسی] سیکلون هوایی در این دستگاه که مانند هیدروسیکلون عمل می کند،موادجامد همراه با هوا از طریق دهانه ورودی و به طور مماسی وارد بخش استوانه ای می شوند. بخش دانه درشت از رأس مخروط و بخش ...
تنها، یکتا، فقط، صرفا، یکتنه سایر معانی: تک، به تنهایی، دست تنها، بی مانند، یکه، محضا
(هواناو و بالون) هر یک از چندین تانک هوا که با تعدیل فشار آنها ارتفاع و ثبات ناو تعدیل می شود
چرند، مزخرف، نوعی کالباس سایر معانی: سوسیس بولونا، (امریکا - خودمانی) حرف چرند، حرف بی معنی، عمل احمقانه، کار مهمل، bologna : مزخرف
تک رو بودن
واچرخند بندالی [علوم جَوّ] ← پرفشار بندالی
چرند سایر معانی: املای دیگر واژه ی: baloney
تنهانان، فقطنان، نان خالی