زبانى، غیر صمیمانه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(آرایش زنان) برق لب، لب چرب کن
[برق و الکترونیک] میکروفون لبی نوعی میکروفون که با لب بالایی گوینده تماس پیدا می کند . با استفاده از روشهای تعادل آکوستیکی اثر صداهای ددور در آن حذف می شود . در جاهایی که سطح نویز بسیار بالا ...
لب خوان سایر معانی: لب خوان
لب همگامی (همگام با صدای کس دیگر لب های خود را حرکت دادن به طوری که گویی صدا از لب های شخص در می آید)
(جراحی - برداشتن چربی زیر پوست) چربی برداری
پروتئین لیپیدلنگر [زیستشناسی - پروتگانشناسی] پروتئینی که ازطریق پیوند اشتراکی با یک یا دو مولکول اسید چرب در غشای زیستی مستقر میشود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
روانشناسى : چربیها [صنایع غذایی] چربیها : به ترکیباتی که شامل چربیهای خنثی، روغنها، اسیدهای چرب، فسفولیپیدها، کلسترول و غیره است اطلاق میشود.
اسب لیپیت زانر (میان اندام و معمولا سپید و زود آموز)
پیشوند: چرب، چربی، پیه [lipolysis] (پیش از واکه: lip-)
چربیزایی [تغذیه] ساخته شدن چربی در بدن
[صنایع غذایی] لیپوئیک اسید : یکی از ویتامینهای گروه ب که همراه با تیامین پیرو فسفات برای جدا کردن گروه کربوکسیل از اسیدهای آلفا -کتو،مانند اسید پیروویک، عمل میکند.