شلختگی، پچلی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نساجی] هزار خار
نشاط، سرزندگی
[ریاضیات] خط های مایل مستقیم
بیقوارگی سایر معانی: زشتی، کراهت، بدنمایی
[ریاضیات] خط های گرداب
[ریاضیات] خطوط هشدار، خطوط اعلام
[پلیمر] خطوط جوش
زنانگی، صفات زنانه سایر معانی: زنانگی، صفات زنانه
پشمالویی، پشم نمایی، پرپشمی
خوش ایند، خوش رویی، دلجویی، مهربانی، خوشخویی، مدارا سایر معانی: دلجویی، مهربانی، خوشرویی، مدارا
سالخوردگی، پیری