تالاب، دریاچه، حوض درست کردن سایر معانی: دریاچه ی کوچک (معمولا انسان ساخته)، برکه، گواب، کولاب، لشاب، گی، آبگیر، (همدانی) اسیل، سلخ، استخر، حو درست کردن [عمران و معماری] تالاب - برکه - آب ا ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی