قد کوتاه، ادم کوتاه قد، پیگمی، کوتاه سایر معانی: (افسانه و تاریخ های کهن) هریک از نژادهای کوته قامت افریقا یا آسیا، افریقایی متعلق به نژاد negrillo، آسیایی متعلق به نژاد negrito، (p کوچک - آ ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خپله، کبوتر خانگی درشت، گاو ماده کوچک سایر معانی: (گیاه یا جانور یا انسان) کم رشد، ریزه پیزه، کوتوله، فسقلی، رشد نکرده
نسبتا کوچک یا کم
ریز، کوچک، ریزه، ناچیز سایر معانی: (عامیانه) رجوع شود به: teensy) tiny هم می گویند)، tiny ریز
کوچولو، لحظهای، ریز، اندکی سایر معانی: (بسیار) زود، نخستین، (بسیار) کوچک، ریزه، ریزه پیزه، اسکاتلند کوچولو، یکی کمی
ریز، کوچک، بی اهمیت سایر معانی: (عامیانه) کوچولو، کوچول موچول، فسقلی، ریزه پیزه، weensy سوسیس، خرده