هوس، شهوت جنسی، شور جنسی، تحریک شهوانی سایر معانی: (غریزه و خواسته های جنسی) شهوت جنسی، گایش خواست، جالش خواست، سپوزش خواهی، جالش نیرو [علوم دامی] تمایلات جنسی ؛ بخشی از رفتارهای تولید مثلی ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هرزگی، خارش، خارشک، حکه سایر معانی: pruriency خارش
هرزگی، خارش، خارشک، حکه سایر معانی: prurience خارش
در نظریۀ روانکاوی، کارمایۀ روانیِ (psychic energy) غریزۀ زندگی، بهویژه کارمایۀ غریزۀ جنسی|||متـ . لیبیدو [روانشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان