[معدن] جکهای گیرش عقبی (حفر چاه و تونل)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نام چندجورپرنده که پاهاى قرمز دارند
(عامیانه) فرار کردن، به چاک زدن، فلنگ را بستن
هوانورد سایر معانی: خلبان، پروازگر
حشره، کرم خوراک، کرم ریز، کارتنه، جمنده سایر معانی: (جانورشناسی) حشره (رده ی بزرگ insecta که بندپا و بند تن هستند) خرفستر، مخنده، (مجازی) جانور موذی، کرم خوراک مثل کرم پنیر و غیره، عنکبوت [ن ...
هنگام مرگ، نفس آخر
بردباری، طاقت، عزا، شکیبایی، تاب، صبر، شکیب سایر معانی: خودداری، حوصله، تحمل، پایداری (patiency هم می نویسند)، (انگلیس) فال ورق