[ریاضیات] برآورد کننده ی کمترین [آمار] برآوردگر کمترین توانهای دوم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] خط کمترین مربعات
[عمران و معماری] طریقه کمترین مربعات - روش کمترین توانهای دوم [ریاضیات] روش حداقل مجذورات، روش کمترین مجذور ها، روش کمترین توان های دوم، روش کمترین مربعات، روش حداقل مربعات [پلیمر] روش حداقل ...
[زمین شناسی] حداقل مربعات، کمترین مجذورات
[عمران و معماری] کارحداقل - حداقل کار - کمترین کار
1- دست کم، لااقل، 2- به هر حال، در هر صورت، اقلا، دست کم، هیچنباشد [ریاضیات] حداقل، دست کم، کمینه
اسمش در آخر ذکر می شود ولی از دیگران کمتر نیست، آخر از همه اما نه بی اهمیت ترین، آخر از حیک ترتیب، نه از حیکاهمیت، آخرین ولی نه کمترین
[ریاضیات] برازش کمترین مربعات خطی
[آمار] روش کمترین توانها
[ریاضیات] روش حداقل مجذورات، روش کمترین مربعات
[آمار] کمترین توانهای دوم جزئی
[ریاضیات] کوچکترین باقیمانده ی مطلق