واسپاری [عمومی] قراردادی که براساس آن واسپارنده با تأمین مالی حق استفاده از یک دارایی را در اختیار واپذیرنده میگذارد و او مختار است در پایان دورۀ قرارداد مالکیت آن را بپذیرد یا آن را ب ...
واژههای مصوب فرهنگستان
کذب، دروغ گویی سایر معانی: (مهجور) دروغ، دروغین، دروه گویی [حسابداری] اجاره (بلند مدت) [نساجی] چپ راست گرفتن چله
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نساجی] ماشین نخ کشی
رنجاننده، برخورنده، بداینده
[زمین شناسی] بیشینه دبی رها سازی
بطرز خوش، چنانکه خوش ایند باشد
[زمین شناسی] خمش آزاد - اصطلاح بکار رفته در مطالعه گسل های امتدادلغز، گسل امتداد لغز چنانچه دچار خمیدگی شده باشد و یا دو گسل امتدادلغز به موازات هم قرار داشته باشند، بسته به مکانیزم و مولفه ...
[نفت] قالاویز کننده
ستوده، شایان ستایش، قابل پرستش سایر معانی: (عامیانه) دلپذیر، زیبا، پرستیدنی
بطوردلپذیریامطبوع
مهربان، دلپذیر، شیرین سایر معانی: خوش طینت، رفیق دوست، دوستانه، (مهجور) دوست داشتنی، دلفریب، دوست داشتنی
تفننی سایر معانی: سرگرم کننده، مفرح، تفریح آور، خنده آور، مسرت بخش، فرحبش، تفریح دهنده