خندیدن سایر معانی: 1- خندیدن به، مورد خنده و تمسخر قرار دادن، به ریش کسی خندیدن، مورد استهزا قرار دادن، 2- توجه نکردن به، نشنیده گرفتن، گوش نکردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
با خنده چیزی را فراموش کردن یا از خود دور کردن، نادیده گرفتن
(انگلیس - عامیانه) هر هر خندیدن، بلند و بی ادبانه خندیدن
(با خنده و تمسخر) راندن یا رد کردن یا بیرون کردن
(عامیانه) پس از انتظار شادی یا موفقیت و غیره با شکست و نومیدی مواجه شدن
خنده کننده، خندان
خندان سایر معانی: خنده، خنده خندان a laughing face چهرهی خندان a laughing brook جویباری فرحبخش
رجوع شود به: kookaburra
خنده همه را می گیرد، خنده مسری
موضوع جدی بودن
قاه قاه خنده، خنده بلند
خنده ی بلند و طولانی، قهقهه ی ممتد