شمرده، جداجدا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بطور ویران یا پریشان
باپریشانی، ازروی دل شکستگی
بت بی الایشی، بپاکی، ازروی پاکی و عفت
از نو، دوباره سایر معانی: بار دیگر، دگر بار
از نو، دوباره، از سر، بطرز نوین سایر معانی: بار دیگر
اخیرا، بتازگی سایر معانی: تازگی، این اواخر، ازنو، ازسر، دوباره
تازه، بتازگی سایر معانی: اخیرا، جدیدا
تازه کار، ادم تازه وارد، پیش اهنگ تازه کار سایر معانی: (امریکا)، تازه وارد، نازک نارنجی، سختی ندیده، مغرب امر