میل، علامت، مرحله برجسته، فرسخ شمار، مرحله مهمی از زندگی سایر معانی: رویداد مهم، نقطه ی عطف، (در جاده ها - ستون یا سنگی که فاصله تا شهر بعدی را برحسب مایل یا میل نشان می دهد) مایل شمار، مایل ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شناسایی مکانها یا عارضههای جغرافیایی که میتوان آنها را بهعنوان شاخص به کار برد [مهندسی نقشهبرداری]
واژههای مصوب فرهنگستان
موقعیت یک شیء برجسته و بارز یا شناختهشده در چشماندازی مشخص |||متـ . نشانگر [مهندسی نقشهبرداری]