ورود بخشکی، بزمین نشستن هواپیما سایر معانی: (کشتی) پهلوگیری، رسیدن به خشکی، (جنگ) هجوم به ساحل، (در پیچ یا پایان پلکان) پاگردان، (هواپیما و غیره - چتر نجات و غیره) فرود، محل بارگیری و باراند ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منطقۀ فرود [حملونقل هوایی] منطقهای برای نشستوبرخاست هواپیما در فرودگاه|||متـ . محل فرود
واژههای مصوب فرهنگستان
[برق و الکترونیک] باریکه ی فرود نوعی باریکه ی رادیویی که سمت و ارتفاع آن به شدت جهت دار است و از باند فورد یک فرود گاه به طرف بالا شیب پید ا کرده است . این باریکه به وسیله سیستم راهنمای فرود ...
[عمران و معماری] دستگاه راهنمای راستای نشستن
مسافت نشست [حملونقل هوایی] فاصلهای بین محل تماس هواپیما با زمین تا محل توقف کامل آن
بار فرود [حملونقل هوایی] حداکثر فشاری که وزن هواپیما در هنگام فرود بر سطح باند فرودگاه وارد کند
(ماهیگیری) ماهی انداز (تور کیسه مانندی که بر دسته ی درازی سوار شده و با آن ماهی گرفتار در قلاب را به عرشه می اندازند)، دامی که باماهی های بزرگ راباآن به خشکی میکشند
فرودگاه، اسکله، پاگرد، صفه میان دو ردیف از پلکان [عمران و معماری] محل توقف - محل فرود
طول نشست [حملونقل هوایی] مسافتی که هواپیما در طول حرکت، از لحظۀ نشست بر روی زمین تا نقطۀ توقف یا خروج از باند پرواز، طی میکند ...
نوبت نشست [حملونقل هوایی] ترتیبی که برطبق آن هواگَردها در وضعیت فرود قرار میگیرند
ناو آبخاکی [علوم نظامی] رزمناوی (assault ship) که برای دریانوردی طولانی و تخلیه سریع نیروها در ساحل طراحی شده است
[برق و الکترونیک] سیستم فرود مجتمع پیشرفته ( ایلس) سیستم فرود همه هوایی که علاوه بر نظارت راداری زمین - پایه، هدایت سه بعدی دقیق هواپیما را در مراحل نزدیک شدن، شیب کاهش ارتفاع فرود و توقف در ...