[زمین شناسی] گدازه ریسمانی رشته ای یک نوع گدازه ریسمانی که سطح آن، نشان دهنده کلاف های ریسمان مانندی است که بوسیله فرار حبابهای گاز تشکیل شده و در جهت جریان قرار گرفته اند. این حالتی رایج اس ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نساجی] فیلامنت مسطح
[نساجی] نخ فیلامنتی صاف و بدون تاب
رشته هایاالیاف کتان
[عمران و معماری] سرعت رشته ای پیشرو [آب و خاک] سرعت رشته ای پیشرو
[نساجی] فیلامنت تک
[برق و الکترونیک] فیلامان لامپ
[نساجی] لیف فلامنتی اصلاح شده
تکرشته [مهندسی بسپار - تایر] رشتۀ منفردی که بهتنهایی و نه همراه با دیگر رشتهها بهعنوان بخشی از یک نخ (yarn) به کار رود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
(یک لیف یا تار از مواد مصنوعی مثلا پلی استر) تک کرک، monofil تاریا رشته واحد تاب نخورده [نساجی] تک فلا منتی [پلیمر] تک رشته ای [نساجی] تک فلا منت [پلیمر] تک رشته، یک رشته با طول نامعین که مع ...
چندرشته [مهندسی بسپار - الیاف] مجموع شماری رشته که در کنار یکدیگر قرار گرفته باشند
نخینۀ عصبی [علوم پایۀ پزشکی] هریک از ساختارهای نازک و رشتهمانندی که از در کنار هم قرار گرفتن آنها بافۀ عصبی به وجود میآید|||متـ . پینخینه ...