برچسب دار سایر معانی: برچسب دار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازرگانى : برچسب زنى [عمران و معماری] نشان کردن [نساجی] علامت زدن - نشانه گذاری - برچسب زدن
(گیاه شناسی - در ارکیده ها) زیر گلبرگ، رفچه [زمین شناسی] لبه های پهن انتهایی و حسی لب پایین.
[کامپیوتر] برچسب مجموعه داده ها
روش آب دونشان [تغذیه] روشی برای تعیین میزان انرژی مصرفی با استفاده از ایزوتوپهای اتمهای سازندۀ آب|||متـ . آب دونشان doubly labeled water, DLW ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[کامپیوتر] برچسب خارجی
برچسب پرونده [حسابداری] برچسب فایل [کامپیوتر] برچسب فایل [ریاضیات] برچسب فایل
به شکل بادبزن ژاپنی، باد بزنی، باد زن سان، flabelliform : گ، اندام بادبزنی [زمین شناسی] بادبزنى ،اندام بادبزنى ،همراه با زواید پهن و برآمده در یک طرف عضوی مانند شاخکها.
[زمین شناسی] منطقه پیش گلابلار - بخشی از قسمت مرکزی سر تریلوبیت بین برآمدگی پیشانی میان دوابرو و شیار مرزی جلویی. -
[ریاضیات] برچسب مجدد
[ریاضیات] برچسب گذاری مجدد
[کامپیوتر] برچسب یا مطلب مکرر