تخت بزرگ [گردشگری و جهانگردی] تختی دونفره، بزرگتر از تختهای دونفرۀ معمولی، با ابعاد تقریبی 190 × 200 سانتیمتر
واژههای مصوب فرهنگستان
(انگلیس) رجوع شود به: state's evidence
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محور، شاه پیچ سایر معانی: (مکانیک) شاه پیچ، شاه پیچ
سیاست سایر معانی: پادشاهی، سلطنت، کشورداری، کشورداری، سیاست، سیاست پادشاهی
رجوع شود به: buttercup، الاله تکمه دار، الاله خزنده
جهان باقی، دنیای دیگر، دنیای پس از مرگ
[کاراته] کین گری - لگد به بیضه
(انواع ماهی های درشت خوراکی سواحل ایالات متحده) شاه ماهی، ماهیان دریایی از خانواده sciaenidae
بى پادشاه، بى شاه
امیر، پادشاه کوچک و بیاهمیت، چکاوک سایر معانی: شاه کم اهمیت یا کم قدرت، شاه پوشالی، شاهچه، شاه دست نشانده
[زمین شناسی] یاتاقان نوع کفشکی
شاهی، سلطه، سلطنت، مقام سلطنت سایر معانی: حکومت شهریار، (k بزرگ ـ عنوان پادشاه) اعلیحضرت، پادشاهی، شهریاری، پادشاهی، شاهی، شهریاری، سلطنت