گوناگون، دارای رنگهای متغیر سایر معانی: رنگارنگ، الوان، چندرنگه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چند رنگ سایر معانی: رنگارنگ، الوان، چندرنگه، ملون، چندفام، متلون، متنوع، چندگونه، چندسان، گوناگون، مختلف، جورواجور [زمین شناسی] متنوع، رنگارنگ - به یک رسوب یا سنگ رسوبی گویند، مانند طبقات قر ...