[نساجی] پشتی صندلی اتومبیل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آب و خاک] فشارسنج مخزنی قابل تنظیم
[نساجی] شانه متغیر - شانه قابل تنظیم
[نساجی] بالابرهای قابل تنظیم بوبین
بعد تعدیل پذیر
[صنعت] آچار فرانسه
[برق و الکترونیک] مقاومت قابل تنظیم
[برق و الکترونیک] ترانسفور ماتور قابل تنظیم
[عمران و معماری] سرریز قابل تنظیم
[ریاضیات] تراز آزمایشی اصلاح شده
[نساجی] تنظیم PH
تطبیقی، تنظیمی، تعدیلی، وابسته به سازگاری