مزد عمل بد، پاداش، توبیخ بیجا سایر معانی: (عامیانه) تنبیه، پاداش عمل بد، سزا، جزا، مکافات، توبی بیجا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عقبی، تلافی، پاداش، کیفری، مجازات، کیفر، سزا سایر معانی: پاداش (عمل خوب یا بد)، بادافره، اجر، عدالت، دادرسی، عقوبت، عذاب، مجازاتی