یاتاقانگرد [قطعات و اجزای خودرو] بخشی از محور که در داخل یاتاقان لغزشی قرار دارد و در درون آن میچرخد
واژههای مصوب فرهنگستان
دفتر روزنامه، روزنامه، دفتر وقایع روزانه سایر معانی: دفتر رویدادهای روزانه، دفتر یادآوردها، دفترچه ی خاطرات (روزانه)، نشریه (روزانه یا هفتگی یا ماهانه و غیره)، مجله، هفته نامه، ماهنامه، (در ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[مهندسی گاز] یاطاقان اصلی [زمین شناسی] یاتاقان گرد
[حسابداری] ثبت در دفتر روزنامه [حقوق] ثبت در دفتر روزنامه، اقلام ثبت شده در دفتر روزنامه
[حسابداری] سند روزنامه [ریاضیات] برگه ی روزنامه، سند حسابداری، مدرک روزنامه، سند روزنامه
زبان روزنامه ای، سبک روزنامه ای (سبک سطحی و کمی اغراق آمیز و هیجان آفرین)، بزرگ جلوه دادن مطالب در روزنامه نگاری
در دفتر روزنامه (یا دفتر خاطرات و غیره) وارد کردن، روزانه یادداشت کردن، در دفتر روزنامه وارد کردن، در دفتر ثبت کردن، دفترروزانه نگاه داشتن [ریاضیات] در دفتر روزنامه ثبت کردن، در دفتر روزنامه ...
[حسابداری] دفتر روزنامه نقدی
[حسابداری] دفتر روزنامه دریافتها و پرداختهای نقدی
[حسابداری] دفتر روزنامه دریافتهای نقدی
[حسابداری] دفتر روزنامه ترکیبی نقدی
یاتاقانگرد میللنگ [قطعات و اجزای خودرو] یاتاقانگردی که بر روی محور اصلی قرار دارد و در یاتاقان ثابت میللنگ میچرخد ...