[زمین شناسی] روسازی بتنی درزدار (JPCP)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیربطی، بی ترتیبی، عدم ارتباط، ازبندجداشدگی
طب دارای مفصل کاذب
[شیمی] بالن سر سنباده ای
[معدن] سنگ نسبتا درزه دار (مکانیک سنگ)
[عمران و معماری] دستگاه با اتصال صلب
بی نظم، بی ترتیب، اشفته، نا مرتب، نامنظم، مختل شده سایر معانی: درهم و برهم، مغشوش، ناسرواد، ناراستاد، پریشان، پرهرج و مرج، پرآشوب، آشفته، پرهنگامه، بیمار، دچار اختلال [نساجی] نامنظم - پیوند ...
بهم ریختگی سایر معانی: بهم ریختگی [صنعت] بدون ساختار، بی نظمی، به هم ریختگی، بی سازمانی [ریاضیات] بی سازمانی
نامعقول، بی معنی، غیر منطقی، غیر عقلانی سایر معانی: فاقد نیروی تعقل، فاقد نیروی استدلال و فکر، ناخردورز، بی اندیشش، غیرعاقلانه، بی عقلانه، بی خردانه، نافروهیده، نابخرد، (ریاضی) عدد اصم، عدد ...
ویژگی سنگی که درزههای فراوانی دارد [زمینشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان