رجوع شود به: elan vital، vital elan فلسفه برگسن زیست نیرو، نشاط حیات
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خوشى، شادمانى
لذت، کیف، خوشی، انبساط، خوش وقتی، عیش، شهوترانی، خوشایند بودن، لذت بردن سایر معانی: مسرت، حظ، رامش، میل، خواسته، دلخواه، مایه ی لذت، مایه ی دلخوشی، لذت بخش، لذت بردن از، کیف کردن، محظوظ کردن ...