فک [پزشکی - دندانپزشکی] هریک از دو ساختار استخوانی در بیشتر مهرهداران که تعیینکنندۀ حدود دهان است و دندانها در آن قرار دارند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
لب ولوچه اویخته، افسرده، دلتنگ، بور شده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(ماشین دارای دو فک که سنگ و غیره را خرد می کند) سنگ شکن، سنگ خرد کن، آب نبات گرد و سخت، فکشکن، واژه ی دهان پیچ، واژه ای که تلفظ ان دشواراست، سیرینی بسیار سخت، ارواره شکن
[نساجی] آب ژاول
[نساجی] گیره - فنر ماکوی اتوماتیک - فک
کسیکه باسخن گفتن زیادمردم فریبی میکند، مردم فریب
[ریاضیات] چهار نظام مرکب
تریسموس سایر معانی: (پزشکی) کزاز (بیشتر می گویند: tetanus)، طب قفل شدن یا کلید شدن دهان که از علائم زودرس کزاز است [بهداشت] قفل شدن دهان از علائم کزاز
فسادارواره
پیشامدگی ارواره
[ریاضیات] سه نظام، گیره ی سه نظام
دارای ارواره کج