نیایش، دعاء سایر معانی: (متوسل شدن به خداوند یا خدایان یا مقدسان و غیره برای کمک یا برکت یا الهام و غیره) توسل، دست یازی، استدعا، دست به دامانی، احضار ارواح خبیث، فراخوانی شیطان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برکت، دعای خیر، نعمت خدا داده، نعمت، موهبت، دعای پیش از غذا سایر معانی: طلب آمرزش، طلب برکت، دعای پیش یا پس از غذا، فیض، آفرینگان، فرهومندی، تبرک، تایید، رضا و رغبت، موهبت الهی، استعداد خداد ...
طلسم، سحر، افسون، جادو گری، جادو، افسون گری، افسون خوانی، تبلیغات سایر معانی: ورد خوانی
عرض، عرضه داشت، عریضه، دادخواست، عرضحال، تظلم، درخواست کردن، دادخواهی کردن سایر معانی: درخواست، استدعا، بیش خواهش، دادخواهی، خواهش، خواسته، استدعا کردن، (رسما یا به طور صمیمانه) خواستن، تقاض ...
خواهش، تقاضا، دعا، نماز سایر معانی: عبادت، نیایش، (خودمانی) شانس موفقیت، درخواست، استغاثه، (نسبت به خدا) حمد، ستایش، (جمع) مراسم مذهبی (که بخش عمده ی آن عبادت باشد)، (آنچه از خدا خواسته شده) ...
التماس، استدعاء، تضرع سایر معانی: استدعا، تمنا، خواهش، تقاضا