جلو گیری، بازداشت، ایست، سد سایر معانی: (لوله و غیره) گیر، گرفتگی، بندش، بندآمدگی، ایستش، توقف، وقفه، تعطیل، قطع، منع [فوتبال] جلوگیری کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی