لیست واژه‌ها

internal accounting control

[حسابداری] سیستم کنترل داخلی حسابداری

دیکشنری انگلیسی به فارسی

internal angle

زاویۀ داخلی [مهندسی نقشه‌برداری] زاویۀ بین اضلاع مجاور در درون یک شکل بسته

واژه‌های مصوب فرهنگستان

internal angle bisector

[ریاضیات] نیمساز داخلی، نیمساز زاویه ی داخلی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

internal auditing

[حسابداری] حسابرسی داخلی [ریاضیات] حساب رسی داخلی، رسیدگی داخلی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

internal bisector

[ریاضیات] نیمساز داخلی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

internal capacitance

[برق و الکترونیک] ظرفیت داخلی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

internal characteristic

[برق و الکترونیک] مشخصه داخلی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

internal chill

[ریاضیات] خنک کن داخلی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

internal clock

[کامپیوتر] ساعت داخلی .

دیکشنری انگلیسی به فارسی

internal combustion engin

[مهندسی گاز] موتوراحتراق داخلی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

internal command

[کامپیوتر] فرمان درونی .

دیکشنری انگلیسی به فارسی

internal common tangent

[ریاضیات] مماس مشترک داخلی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید