(تلویزیون و ویدئو و غیره: برنامه ای که تماشاگران به راه های مختلف در آن شرکت دارند و می توانند جزئیات آنرا عوض کنند) هم کنشی، فعل و انفعالی، برهم کنش ور، هم کنشی، وابسته به تاثیر متقابل، بره ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پسنگری تعاملی [آیندهپژوهی] فرایندی که در آن گروهی از مردم برای ساختن آینده و شناسایی فرصتها و نشانههای راهنما و موانع پیشِ روی، در تعامل با یکدیگر تصویر یا تصاویری از ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[زمین شناسی] رقومی نمودن تعاملی شیوه ای از رقومی کردن که در آن ارتباط دو جانبه بین کامپیوتر و وارد کننده داده ها امکان پذیر است .
[زمین شناسی] ویرایش تعاملی شکلی از ویرایش دو جانبه که در آن نقشه ها و داده ها در طی ویرایش، نمایش داده می شوند . بنابراین کاربر می تواند اثرات هریک از ویرایشها را در پایگاه داده ها ملاحظه کن ...
[کامپیوتر] سیستم گرافیکی محاوره ای .
[کامپیوتر] پردازش محاوره ای، پردازش فعل و انفعالی . [برق و الکترونیک] پردازش محاوره ای، پردازش بر هم کنشی نوعی پردازش رایانه ای که به کاربر امکان اصلاح عملیات را در حین مشاهده ی نتایج در نقا ...
[کامپیوتر] برنامه سازی فعل و انفعالی .
[زمین شناسی] فناوری تعاملی، از اعمال gis که قادر به جدید کردن همزمان توپولوژی پایگاه دادههای فضایی است
[کامپیوتر] ویدیوی محاوره ای . [برق و الکترونیک] ویدئوی محاورهای یک سیستم ویئویی، نوعاً رایانه ای، که به کار بر امکان ارتباط با سیستم و انتخاب موضوع و روش مشاهده ی آن را می دهد .
متقابل