برهمکنشی که سبب سمتگیری اسپین الکترونها به یکدیگر میشود [فیزیک]
واژههای مصوب فرهنگستان
[شیمی] تأثیر متقابل دو یا چند مولکول|||[فیزیک] نیرویی که بین مولکولها وجود دارد و باعث انسجام جامدات مولکولی میشود [شیمی]
برهمکنش ذرات بنیادی که با تبادل یک یا چند بوزون صورت میگیرد [فیزیک]
هر برهمکنش بین جوّ و اقیانوس، مانند برهمکنش هواـ دریا، که اثرات بزرگمقیاس را نیز شامل میشود [علوم جَوّ]
تعامل هر دو گوش در پردازش شنوایی در نتیجۀ ارتباطات عصبی بین آنها [شنواییشناسی]
برهمکنش یک فلز سیرنشدۀ همارای مرکزی با یکی از پیوندهای لیگاند خود که در آن، شرایطی ازقبیل طول پیوند و زاویه نمیتواند لیگاند را به فلز مرکزی نزدیکتر کند [شیمی] ...
برهمکنشهای میان آرایههایی از نقاط باردار که انرژی پتانسیل آنها وابسته به فاصله است [شیمی]
روشی برای مطالعۀ رفتار خانواده ازطریق مشاهدۀ تعامل اعضای آن در موقعیتی واپایششده، مانند آزمایشگاه یا درمانگاه [روانشناسی]
نوعی توصیف مکانیک کوانتومی که در آن رفتار زمانی از دو بخش عملگرها و بُردارهای حالت تشکیل میشود [فیزیک]