جدیت، سعی، سرگرمی، توجه، ملازمت
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درشت نویسی، استنسا، بخط درشت، تحریر [حقوق] (تنظیم) متن نهایی سند یا لایحه قانونی، احتکار
تعصب، اشغال قبلی، تصرف قبلی، تمایل بیجهت سایر معانی: تصرف قبلی، اشغال قبلی، تمایل بیجهت، تعصب