یاغیگری، تمرد، طغیان، شورش، قیام سایر معانی: گردنکشی، insurgency تمرد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خیز، بلوا، برخاستگی، طغیان، شورش، قیام، بر خیزش، بالا رونده سایر معانی: عصیان، برمخ، سربالایی، برخاست