لیست واژه‌ها

insulated

عایق دار، روپوش دار [برق و الکترونیک] عایق شده - عایق، عایق شده جدا شدن از سایر سطوح رسانا به وسیله ی ماده ی نارسانا . [پلیمر] عایق بندی شده

دیکشنری انگلیسی به فارسی

insulated fishplate

وصلۀ عایق [حمل‌ونقل ریلی] وصلۀ ریلی که با مواد عایق پوشیده شده یا با عایق‌های مجزا به بدنۀ ریل متصل شده باشد

واژه‌های مصوب فرهنگستان

insulated gate bipolar transistor

[برق و الکترونیک] ترانزیستور دو قطبی گیت - عایق ( آی جی بی تی ) قطعه ای نیمه رسانا، چهارلایه، و پرتوان با ترکیبی از مشخصه های ماسفت توان و تریستور. در این قطعه یک ترانزیستور ( پی ان پی ) به ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

insulated runner molds

[پلیمر] قالبهای با راهگاههای عایق بندی شده

دیکشنری انگلیسی به فارسی

insulated wire

سیم روکش‌دار [فیزیک] ← رسانای عایق‌پوش

واژه‌های مصوب فرهنگستان

air-insulated substation

پست هواعایق [مهندسی برق] پست برقی که در آن عایق‌بندی زمین و بین فازرساناها (phase conductors)، هوایی با فشار جوّ است و برخی از بخش‌های مهم آن پوشیده نیستند ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

soundproof

عایق صدا، ضد صدا سایر معانی: ضدصوت، پادآوا، مانع نفوذ صدا [پلیمر] ضد صدا، مقاوم به صدا

دیکشنری انگلیسی به فارسی

درزبند عایق

قطعه‌ای نارسانا در درز عایق که با چسب به دو سر ریل متصل می‌شود [حمل‌ونقل ریلی]

واژه‌های مصوب فرهنگستان

رسانای عایق‌پوش

رسانایی که با عایقی مانند پلاستیک پوشانده‌ شده ‌است تا از نشت جریان یا اتصال کوتاه جلوگیری شود|||متـ . سیم روکش‌دار insulated wire [فیزیک] ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

وصلۀ عایق

وصلۀ ریلی که با مواد عایق پوشیده شده یا با عایق‌های مجزا به بدنۀ ریل متصل شده باشد [حمل‌ونقل ریلی]

واژه‌های مصوب فرهنگستان

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید