عدم استعمال، ترک استعمال کردن، ترک کردن سایر معانی: کنار گذاشتن، دیگر به کار نبردن، دیگر استفاده نکردن، عدم استفاده، عاطل گذاری، متروکه، ترک استعمال چیزی را کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی