گودی، جلگه، شیار، دره، وادی، میانکوه سایر معانی: بازه [عمران و معماری] دره - نقطه مینیمم - آبروی کنار سقف - آبروی لب بام - محل اتصال دو سطح بام - آبروی مشترک بین دو شیب بام [زمین شناسی] دره ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اراده، تصمیم، عزم راسخ، قدرت اراده، تصمیم جدی، نیروی اراده
صفحۀ آئرودینامیکی ثابتی که به شکل عمودی به نوک بال هواپیما نصب میشود تا نیروی بالابرندۀ بالها را افزایش دهد [حملونقل هوایی]
واژههای مصوب فرهنگستان
بالگردی که یک چرخانۀ اصلی دارد و یک چرخانۀ کوچک در دُم آن است [حملونقل هوایی]
سامانۀ ترمزی که در آن فقط از یک خط لولۀ سراسری هوا استفاده میشود [حملونقل ریلی]
روشی است که در آن از روی شاتهای فیلمبرداری / تصویربرداری شده مبادرت به چاپ یک تک کادر بر روی یک تکه فیلم جداگانه میکنند. از این نوار برای ارزیابی و کنترل جریان فیلم و آگاهی از چگ ...
فرهنگ واژههای آزاد
جوشی که از یک گذر جوش به وجود میآید [جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب]
نوعی خشککن غلتکی که در آن از یک غلتک برای خشک کردن استفاده میشود [علوم و فنّاوری غذا]
نوعی خشککن نقالهای که یک تسمهنقاله دارد [علوم و فنّاوری غذا]
دورگههای حاصل از تلاقی دو ژننمود که معمولا رگۀ خویشآمیز هستند [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری]
نوعی رأی ترجیحی که در آن آرای مازاد به حساب نامزدهایی ریخته میشود که رأی آنها به حد نصاب نرسیده باشد [علوم سیاسی و روابط بینالملل]
نوعی زبانۀ زنشی واحد در برخی از هواصداها که براثر ارتعاش آن صدا تولید میشود [موسیقی]