خمیدگی، انحناء، خم سازی، انعطاف سایر معانی: (انگلیس) رجوع شود به: inflection، inflection خم سازی [ریاضیات] تغییر انحناء عطف
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[شیمی] نقطه عطف [ریاضیات] نقطه ی عطف
صرف دار، صرف شو، صرف شدنی، قابل صرف، منصرف، وابسته به صرف
بى صرف، غیر منصرف
تصریف [زبانشناسی] یکی از دو فرایند اصلی در واژهسازی که ازطریق آن با افزودن وند به واژه، آن واژه مفهوم دستوری مشخصی نظیر شخص و شمار و زمان و مانند آن را بیان میکند ...
واژههای مصوب فرهنگستان