سنگ جهنم قلمی، مداد نیترات دارژان، پوطاس محرق
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بادیو خویی، دیوخویانه، باشیطان صفتی
دیواسا، دیوی، شیطانی، دیوانه
خبیی، جهنمی، دوزخی سایر معانی: (عامیانه) بسیار ناخوشایند، نفرت انگیز، بسیار بد، وابسته به عالم سفلی، شیطانی، اهریمنی
شنیع، زشت، شریر، بدکار، نابکار سایر معانی: بدجنس، ناهنجار
غول اسا سایر معانی: غول اسا
ضلالت، فنا، تباهی، مرگ روحانی، دمار سایر معانی: (مذهبی) لعنت شدگی، نارستگاری، محکومیت ابدی، (قدیمی) فنا، نابودی، ویرانی، نیستی
اذرین، اتش فشانی سایر معانی: (p کوچک) مغاکی، رجوع شود به: plutonian
وسیله تطهیر، تطهیری، بزرخ سایر معانی: (مجازی) محل تنبیه یا ندامت، جهنم، دوزخ، آزارگاه، (بیشتر با p بزرگ) برزخ، اعراف، عالم بزر، پالایشی، در برز قرار دادن [زمین شناسی] ژرف شکاف پرشیب - الف) و ...
بمب ساعتی، بمب شماطه دار
نا محدود، بیکران سایر معانی: بی حد و حصر، بی مرز، لایتناهی، بی پایان [برق و الکترونیک] بدون مرز، بیکران، نامحدود [ریاضیات] بیکران