پست، فرعی، درجه دوم، نا مرغوب، پایین رتبه سایر معانی: (از نظر جا) در پایین، پایینی، فرودین (در برابر فرازین)، زیرین، (از نظر مقام و رتبه) دون، دون پایه، زیردست، تابع، فرمانبردار، کهتر، پسمند ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حقوق] دادگاه نخستین، دادگاه بدوی، دادگاه ابتدایی
[حسابداری] اجناس نا مرغوب
[ریاضیات] حد پائینی، حد اسفل، حد زیرین [آمار] حد زیرین
سراب پایین [علوم جَوّ] سرابی که در آن تصویر جسم پایینتر از موقعیت واقعی آن دیده میشود
واژههای مصوب فرهنگستان
تخمدان پایین افتاده، تخم دان پایین تر از کاسه
[ریاضیات] ماتریس مثلثی زیرین
پستی، مادونی سایر معانی: پستی، مادونی
عقده حقارت، خود کم بینی سایر معانی: (روان شناسی) خودکوچک بینی، عقده ی حقارت، همتافت خود فروبینی
پیشآمدگی فک پایین [پزشکی - دندانپزشکی] جلو بودن غیرطبیعی فک پایین|||متـ . پیشآمدگی زیرواره ...
حرامزاده، جازده سایر معانی: فرزند نامشروع، ناپاکزاده، سندره، از جنس بد، وازده، پست، نامرغوب، تقلبی، بدل، کاذب، ناجور، بدقواره، لکنته، (خودمانی - ناپسند - حاکی از تنفر یا خشم و حتی علاقه) ای ...
دارای کسالت، ناخوش، کسل، کمتر از حد معمول، با کسر [حقوق] سهامی که ارزش جاریشان کمتر از ارزش اسمی آنها باشد