اهل صنعت، صنعتی، دارای صنایع بزرگ سایر معانی: هوتخشانه، هوتخشی، پیاواری، وابسته به کارگران صنعتی، (معمولا جمع) سهام شرکت های صنعتی، اوراق قرضه ی صنایع [برق و الکترونیک] صنعتی [صنعت] صنایع، ص ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] منطقه صنعتی
هنرهای صنعتی، هنرهای هوتخشی
زیستفنّاوری صنعتی [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← زیستفنّاوری سفید
واژههای مصوب فرهنگستان
پوشش صنعتی [مهندسی بسپار] پوششی که در کارخانهها بر روی قطعات فلزی، پیش یا پس از ساخت، مینشانند
[نفت] الماس صنعتی
رجوع شود به: occupational disease
(انگلیس) عدم توافق کارگران و کارفرمایان
[برق و الکترونیک] الکترونیک صنعتی
[صنعت] مهندسی صنایع - شاخه ای از مهندسی که با طراحی، بهبود و بکارگیری سیستم های یکپارچه ای از انسان، مواد و تجهیزات سر و کار دارد و از علوم و مهارتهای ریاضی، فیزیک و علوم اجتماعی همراه با اص ...
[صنعت] فرهنگ لغات مهندسی صنایع - به دلیل احساس نیاز به وجود یک فرهنگ لغات خاص مرتبط با مهندسی صنایع و مباحث جدیدی که در این رشته مطرح شده اند و نیز عبارات و کلمات و اصطلاحاتی که با پیشرفت ای ...
پارک صنعتی، هوتخش پارک