[ریاضیات] فرض استقرایی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] مدار القایی مداری که در آن رآکتانس القایی بیش از رآکتانس خازنی است . - مدار القایی
[برق و الکترونیک] دیافراگم القایی ؛غشای القایی نوعی پنجره ی مشدد در موجبر که رآکتانس القایی معادل در بسامد ارسال را فراهم می کند.
[برق و الکترونیک] بار القایی، بار تاخیری باری که عمدتاً اثر القایی دارد و جریان متناوب عبوری از آن نسبت به ولتاژ متناوب در سر آن تاخیر دارد .
[آمار] منطق استقرایی
نزداحسگر القایی [مهندسی مخابرات] نزداحسگری که براساس تغییر ضریب القاوری ناشی از حضور شیء فلزی کار میکند
واژههای مصوب فرهنگستان
گام استقرا [ریاضی] بخشی از تعریف بازگشتی یا تعریف استقرایی که مبین تولید هر جملۀ دنباله از جمله یا جملههای قبلی است
[ریاضیات] مرحله ی استقرایی
قیاسا، ازراه قیاس، ازروی استدلال قیاسی [ریاضیات] به صورت استقرایی
[برق و الکترونیک] تزویج القایی مستقیم تزویج از طریق القا کنایی مشترک بین دو مدار . یکی از مدارها می تواند مستقیماً به سر موجود روی پیچک مدار دیگری متصل شود .
[برق و الکترونیک] انرژی القایی
(برق) ناالقایی، غیر هادی، غیر قابل القا مغناطیسی، علوم مهندسى : عدم القاء [برق و الکترونیک] غیر القایی ویژگی داشتن خود القایی صفر یا قابل صرفه نظر کردن .