[کامپیوتر] علامت شاخص
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] کانی شاخص یک کانی که شاخص خوبی از محیط دگرگونی است که در آن شکل گرفته است. این کانی اغلب برای تشخیص مناطق مختلف دگرگونی ناحیه ای به کار می رود.
نزدیکبینی نمایهای [علوم پایۀ پزشکی] نوعی نزدیکبینی براثر تغییر ضریب شکست نور در محیط چشم
واژههای مصوب فرهنگستان
عدد شاخص، عددی که دلالت بر حجم کند مثل نر و قیمت، مقایسه حجم در بعضی مواقع با عدد شاخص [عمران و معماری] عدد شاخص - شاخص [زمین شناسی] عدد شاخص، شاخص [ریاضیات] عدد شاخص، شاخص ...
[آمار] اعداد شاخص
[ریاضیات] شاخص جایگشت، شاخص یک جایگشت
[ریاضیات] شاخص صورت درجه ی دوم
[ریاضیات] شاخص زیر گروه
[شیمی] شاخص جذب
[آب و خاک] شاخص خشکی، نشان خشکی
[آمار] شاخص پراکندگی
شاخص گرفتاری اعتیاد [اعتیاد] مقیاسی 25 قلمی برای سنجش شدت مشکلات اعتیاد فرد|||اختـ . شاخص گِرا IDI